آموزش بافت فرش دستباف تبریز
دار تبریز
دار تبريزی را از اين رو تبريزی مينامند زیرا در تبريز اختراع شده است. در تبريز انواع ديگر دار استفاده نميگردد زیرا اين دستگاه ساده است و به كار بردن آن آسان و در عين حال مناسب است. در بیشتر مراكز قاليبافي واقع در شهرهاي شمال غربي ايران نيز اين نوع دار به كار ميرود. اين دار نسبت به دار روستايي از چندين لحاظ بهتر است.
كار كلاف كردن چلهها و گره زدن آنها به تير فوقاني و دوختن قسمت بافته شدهی قالي به تير زيرين در اين دستگاه حذف شده است. هنگام پايين كشيدن قالي ميتوان با بيرون كشيدن چهار گوه از شكاف باهوها چلهها را به سرعت رها ساخت. به اين ترتيب قالي پايين ميآيد و قسمت بافته شده را طوري بر روي دار قرار ميدهند كه به راحتی ميشود آن را بازرسی کرد.
در تبريز كارد مخصوص به كار برده ميشود كه با كاردهاي ديگر اختلاف دارد. اين كارد تركيبي است از يك تيغهی تيز و قلابي شبيه قلاب دكمهانداز كه در آخر تيغه است. از قلاب براي گره زدن و به جاي گره زدن به وسیلهی دست، و از تيغه براي بريدن نخ پس از بستن گره استفاده ميشود.
در سراسر ايران نوعي شيوه قاليبافي تقلبی مرسوم شده كه به شهرت نيك قالي ايران بسيار آسیب زده است. تبريز يكي از مراكز معدود قاليبافي است كه اين بيماري در آن شايع نشده است علت اين امر به اين دليل است كه قاليبافان تبريز چون براي بستن گره به جاي انگشت از قلاب استفاده ميكنند. نتيجهی اين مصونيت به طور كلي به نفع قاليبافان تبريز تمام ميشود.
طرحهای مرسوم
امروزه در تبريز همه نوع طرح را ميتوان پيدا كرد كه البته بررسي همهی آنها امكانپذير نيست و به زمان زيادي احتياج دارد، هر چند با گسترش طرحها و نقشها در نقاط مختلف كشور، ديگر نميتوان به طور يقين طرحي و يا نگاره و موتيفي را متعلق به نقطهاي خاص دانست و به همين ترتيب نميتوان فرش منطقهاي را با ديدن طرحي و يا نگارهاي تشخيص داد.
به طور مثال در تبريز نمونه فرشهايي بافته ميشود كه جدا از بافت و رنگبندي، داراي طرحي از منطقهی كرمان است كه در تبريز به طرح كرمان قلم مشهور است.
به طور كلي طرح و نقشهی فرشهاي تبريز بيشتر از سليقهی خريداران تبعيت ميكند. طراحان تبريز اگرچه در اصول از طرحهاي معروف و قديمي پيروي ميكنند اما به اين طرحها جان ميدهند و زيبايي ميبخشند و نوآوري دارند.
در طبقهبندي كه شركت سهامي فرش ايران از لحاظ طرح و نقش فرشها صورت داده نقشههاي قالي ايراني در 19 بخش طبقهبندي شده است كه تبريز نيز به جهت تنوع طراحان و كثرت آنها در اغلب اين بخشها آثار و نمونههايي دارد؛
از جمله نقشهی آثار باستاني و ابنيهی اسلامي نقشهی شاه عباسي، نقشهی اسليمي، نقشهی افشان، نقشهبندي خشتي، طرح درختي، طرح شكارگاه، نقشه قابي، طرح گلفرنگ، طرح گلداني و طرح ماهي درهم (هراتي) به خصوص لاكپشتي و همينطور فرش طرح محرابي و نقش محرمات و طرح هندسي و قاليها و قاليچههاي تصويري و طرح بوتهاي که البته نمیتوان از طراحان کاشان هم چشم پوشی کرد.
رنگبندیها
در تبريز و اكثر مناطق آذربايجان بر روي نقشهی شطرنجي، به شيوهی كدگذاري و شمارنويسي رنگبندي ميشود و هر طراح و رنگبند براي خود مسطورهاي دارد و براي هر رنگ شمارهاي در اختيار دارد كه بر روي نقشه نوشته ميشود.
اغلب فرشهاي ايران داراي رنگهاي بخصوص هستند كه بيشترشان در محل بافت متداول است و با توجه به رنگها ميتوان محل بافت را تا حدودي تشخيص داد. قالي تبريز به جهت تنوع توليد كه به خاطر کثرت طراحان و تنوع طرحهاست در زمينهی رنگ نيز متنوعتر و گستردهتر از نقاط ديگر ميباشد. كمتر جايي را ميتوان سراغ گرفت كه به اندازهی تبريز داراي تنوع رنگي باشد.
تبريز علاوه بر رنگ، اكثر سبكهاي بافتي هم كه ديگر نقاط كشور دارند، آزمايش كرده است. سبكهايي مانند تك پود، لول باف، نيم لول، سنه باف و … که در تمام اين نوع بافتها، ابتكار و تغيير و تحول به عمل آورده است.
در گذشته طرحهاي اصيل تبريز داراي رنگهايي با تضاد زياد بوده است. به طور كلي رنگبندي فرش تبريز را ميتوان در سه بخش خلاصه كرد:
- رنگبندي كه در آن رنگها داراي كنتراست بالايي با يكديگر هستند و اكثراً در طرحهاي اصيل گذشته رايج بوده است.
- استفاده از رنگهايي با والورهاي متوسط كه فاصلهی رنگها از يكديگر كمتر شده و تضاد رنگها نيز به همان نسبت كاهش يافته است.
- بكارگيري تناليتههاي رنگي نزديك به هم و مشابه كه در زبان تركي به اين رنگها (أولورنگ) ميگويند و نام ديگرش (كهنه رنگ) ميباشد. به عنوان مثال در كنار يك رنگ كرم، رنگ قهوهاي روشني بكار ميرود كه بسيار مشابه كرم است و اين روش به فرش حالت كهنگي و يكنواختي ميبخشد.
اكثر توليدات فرش تبريز امروزه از نظر رنگبندي از نوع دوم و سوم هستند. با توجه آنچه گفته شد فرشهاي تبريز داراي تنوع رنگي بسيار است اما با اين حال باز هم رنگهاي خاصي وجود دارند كه بعضي از فرشهاي تبريز را به خوبي از ديگر فرشها متمايز ميكند كه شايد تنها استفاده كنندهی اين رنگها فقط تبريز باشد.
امروزه در فرش تبريز علاوه بر خاكستريهاي رنگي، از رنگهاي صورتي و پوست پيازي زياد استفاده ميشود. در فرشهاي قديم تبريز رنگهاي مورد استفاده شامل رنگ كرم، روناسي، قهوهاي، آبي، سورمهاي و … بوده است.
امروزه رنگ فرشهاي تبريز را بازار خارجي تعيين ميكند و آنها در انتخاب رنگ فرشهاي مورد نظرشان روانشناسي رنگ را مد نظر قرار ميدهند كه اين امر باعث نزول نگرش روانشناسي رنگ طراحان و نقاشان داخلي شده است.
رنگرزی فرش دستباف تبریز
با بررسي گذشتهی پر فراز و نشيب صنعت فرشبافي ميتوان دريافت كه تبريز همواره قطب مهم توليد فرش بوده و متعاقب آن در صنعت رنگرزي نيز از سابقهی طولاني برخوردار است و در طي گذشت زمان در زمينهی تكنولوژي و تكنيك رنگرزي به پيشرفت و تكامل رسيده است.
در زمان اوج هنر و صنعت فرش بافي، يعني در دوران پادشاهي صفويه در تبريز مراكز مهم فرشبافي داير گرديد و در كنار آن كارگاههاي رنگرزي كه غالباً رنگرزي گياهي را انجام ميدادند تأسيس و گسترش يافت که البته شهر کاشان از این قاعده مستثنا نیست.
با گسترش روابط ايران و كشورهاي ديگر از جمله اروپائيان صنعت رنگرزي نيز دستخوش تحولات و پيشرفتهاي روز افزوني شد و تاكنون نيز ادامه داشته است. سهولت و سرعت و ارزاني رنگرزي با رنگهاي اروپايي در مقايسه با شيوهی معمول در ايران كه مستلزم صرف هزينه و وقت زيادتر بود تبريزیها را مجذوب خود كرد.
اندازه و سایزهای فرش دستبافت تبریز از كوچكترين تا بزرگترين سایز بافته ميشود و معمولاً فرشهای تصويری تبريز دارای قطعهی كوچك يا متوسط هستند و قالیهای ابريشمي هم غالباً در اندازههای بزرگ است.
شیوههای بافت در فرش ایرانی
اساس و پايهی اصلی دست بافتهها چلهها هستند، به گونهای که با خارج کردن چله از ساختمان بافته، دستبافته متلاشی میشود و از بين می رود؛ درحالیکه با خارج کردن ديگر عوامل، مانند پود و گره آسیب وارد شده کمتر است. از اين رو شيوههای متنوع بافت که اساس تفاوت آنها در نحوهی چلهکشی است بدين شرح میباشند:
1. شيوهی بافت لول:
اين شيوهی بافت بيشتر در مناطق شهری مانند تبريز، کاشان، قم، نايين، مشهد و… رايج است. در اين شيوه تارهای چله بر روی دار به گونهای قرار گرفتهاند که در محل گره زدن کاملاً به هم چسبيدهاند و به کمک چوب هاف (در مناطق آذری) و چوب هاف و کوجی (در مناطق فارسی باف) به صورت زير و رو قرار میگيرند.
در اين شيوه معمولاً از دو پود استفاده میشود که پود زير که از زير ضربدر (يا وقتی هاف بالاست) عبور میکند، کم تاب و ضخيم است و پود رو که از بالای ضربدر (يا وقتی هاف پايين است) عبور میکند، نازک و پرتاب است.
زاويهی بين چلهها در اين شيوه بين 120-80 درجه در نوسان است. هر قوس در پشت فرش نشانگر يک گره است و در پشت فرش رديف گرهها برجسته و متمايز ديده میشود.
2. شيوهی بافت نيم لول:
اين شيوهی بافت بيشتر در مناطق روستايی رايج است. از ميزان فرشهای توليد شده با شيوههای نيم لول به شدت کاسته شده است. در اين شيوه تارهای چله در هنگام چلهکشی به گونهای قرار میگيرند که فاصلهی بين تارهای چله در محل گره زدن به اندازهی نصف قطر چلهی مورد مصرف باشد.
در اين شيوه پودی با قطر تقريبی چلهی مورد مصرف در هر رج ابتدا از زير ضربدر و سپس از روی ضربدر کوبيده میشود. زاويهی بين چلهها در اين نوع بافت بين 120-70 درجه است. نمای پشت هر گره در اين فرش به صورت يک قوس و يک نیم قوس است.
3. شیوهی بافت تخت:
اين شیوه بيشتر در مناطق عشايری رايج است. در اين شيوه تارهای چله (در هنگام چلهکشی) به گونهای قرار میگيرند که فاصلهی بين تارهای چله در محل گره زدن حداقل به اندازهی قطر چلهی مورد مصرف باشد.
در اين نوع بافت معمولاً پودی ضخيمتر از قطر چله در هر رج، از بالای ضربدر کوبيده میشود. زاويهی بين چلهها در اين نوع بافت 170-180 درجه است و چلهها تقريباً در کنار هم قرار میگيرند. در اين بافته، هر دو قوس در پشت فرش نشانگر يک گره است. پود در اين فرش نيز از پشت فرش کاملاً مشخص است.
4. شيوهی کرباس باف:
در اين شيوه بر خلاف بافت لول، نيم لول و بافت تخت که پود بر گرد تارهای چله به صورت مواج حرکت میکند، پود حالت سفت و کشيده دارد و اين تارهای چله هستند که نسبت به پود حرکت مواج دارند. اين ويژگی بدين علت است که تارهای چله، کمی شلتر از معمول تحت کشش قرار بگيرند و با ادامهی روند بافت، تارها سفتتر میشوند تا به صورت مستمر در هنگام بافت، تارهای چله شل و متناسب با بافت تنظیم شوند.
در صورت شل نکردن تارهای چله رجهای گره بر روی هم قرار نمیگيرند و در صورت ادامهی کار، تارهای چله پاره خواهند شد. ويژگی قابل توجه بافت کرباسی حرکت مواج تارهای چله است به صورتیکه فاصلهی بين تارهای چله در اين شيوهی بافت، میتواند به هم چسبيده يا با فاصلهای معادل نصف قطر چله مورد مصرف و يا به اندازهی قطر آن باشد، که بسته به ميزان فاصله چلهها، نمای پشتی گرهها در فرش به صورت «تک نما» (هر قوس يک گره) و «نيم نما» (هر يک و نيم قوس معادل يک گره) و«جفت نما» (هر دو قوس معادل يک گره) است.