فرش دستباف مناطق مختلف ایران
فرش دستباف تبریز:
تبریز یکی از قطبهای بافندگی بسیار با اهمیت ایران در زمینهی فرش بافی است. فرشهای دستباف تبریز، چه آنهایی که زینت بخش موزههای معتبر جهان هستند و یا در مجموعهی کلکسیونرهای مشتاق جای گرفتهاند، و یا آنهایی که در مقیاس زیاد و در کیفیت تجارتی سر از بازارها در آوردند، همواره خوش اقبال و مشتری پسند هستند.
فرش دستباف تبریز نه در حجره روی دست تاجر میماند و نه در خانهی مشتری مورد بی مهری قرار میگیرد. برابر آماری که در دست داریم در شهرستان تبریز و حومهی آن در سال 1364 شمسی بر روی 16000 دار قالی 32150 کارگر بافنده کار کردهاند. علاوه بر تک بافیها، کارگاههای متعددی از سالیان بسیار دور در کار قالی هستند که از میان آنها کارگاههای صدقیانی، ایپکچی، دیلمقانی، اردوبادی، اعتمادی، حیدرزاده، نقاشپور، گنجینهی هنر، صمد رشیدی، فرامرز تاری و عالینسب شهرت بیشتری دارند.
فرش تبریز حال حاضر:
در سال های اخیر بافندههای چیره دست تبریزی به تولید فرشهای گل ابریشم بسیار ظریف با رجشمار 50 و 60 در مقیاس وسیع روی آوردهاند. این گونه فرشهای دستباف، که برخی با چلههای ابریشم هستند، بیشتر با طرحهای لچک و ترنج و با رنگهای غالبا بژ روشن و نخودی بافته میشوند و در رنگ آمیزی گلها و نگارهها از رنگهای سرخابی، عنابی، زیتونی و سرنجی به فراوانی استفاده میشود. فرش دستباف تبریز در هفتاد سال اخیر اغلب در طرحهای گلدانی، درختی، محرابی، قندیل دار، حیوان دار، شکارگاه، هراتی، شاخ و برگی، گلفرنگ، بندی خشتی یا قاب قابی، منظره بافی، قاب قرآنی و نقشهای هندسی از کوچکترین تا بزرگترین اندازههای ممکن بافته شدهاند. بافت کناره و گلکی چندان خوشایند بافندهی تبریزی نیست.
فرش دستباف آذربایجان:
نیازی به یادآوری نیست که آذربایجان از دیدگاه تشکیلات اداری به دو ناحیهی شرقی و غربی تقسیم شده است. اگر این دو استان را از نظر قالی بافی مورد مطالعه قرار دهیم باید بگوییم که تقریبا در بیشتر نقاط آذربایجان غربی، قالی بافی فاقد رونق و اهمیت است (13500 بافنده بر روی 6700 دار قالی بافی).
بر عکس در استان آذربایجان شرقی به ویژه شهر تبریز این صنعت به نحو قابل توجهی توسعه یافته است (120000 بافنده بر روی 59000 دستگاه قالی بافی). این شهر در زمان سلطنت هلاکوخان مغول از مراکز عمدهی تولید و داد و ستد فرش دستباف بوده و پا به پای شهر هرات (در خراسان قدیم و در حال حاضر در افغانستان) قالی بافی مراحل تکامل خود را در آن میپیموده است. فرشهای این شهر از دیرباز تا کنون به علت دوام و نقشههای جالب و همچنین ظرافت بافت همواره مطلوب بازارهای خارج و داخل کشور بودهاند.
آذربایجان در پیشرفت صنعت قالی بافی در ایران سهم برجسته و با ارزشی را دارد و به حق باید گفت که توسعه قالی بافی و صادرات فرش ایران به بازارهای خارج در یکصد سال اخیر تا حدود زیادی مرهون بافندههای ماهر و همچنین تجار علاقهمند آذربایجانی بوده است. چه هنگامی که عرضهی فرش ایران در سالهای قبل از جنگ جهانی اول و بازارهای استانبول متناسب با تقاضای فراوان برای آن نبود، بازرگانان آذربایجانی در مراکز فرش بافی این استان و سایر شهرهای مستعد کشور کارگاههای متعدد قالی بافی ایجاد کرده و در نتیجه زمینهی رونق این صنعت را فراهم آوردند.
فرش دستباف در آذربایجان از خشنترین تا ظریفترین نوع ممکن آن متغیر است. روش بافت در آذربایجان به این گونه است که کارگر بافنده عمل گره زنی را با استفاده از قلاب بر روی چلههای بسیار کشیدهای انجام داده و با کوبیدن مداوم این گرهها به وسیلهی شانههای کوچک و کم وزن (نسبت به شانههای سنگین وزن مناطق فارسی زبان) فشردگی و انسجام لازم را بر روی شبکهی تار و پود تامین میکند.
بافندهی آذربایجانی:
بافندهی آذربایجانی بسیار چیره دست و پر کار است. بسته به نقشه و ظرافت کار روزانه 8 هزار گره میزند (هر ثانیه یک گره). دیده شده است که چیره دستترین آنها حتی تا 15 هزار گره در روز را زدهاند. یکی از دلایل این چابکی و زبردستی استفاده از چاقو و قلاب مخصوص است که هنگام بافت از آن استفاده میکنند. آنها اگر در گذشته کراهتی از زدن گرههای جفتی و یا استفاده از پشمهای دباغی شده داشتند امروزه در موارد نادری دیده شده است که به این درستکاری حرفهای اسلاف خود اهمیت چندانی ندادهاند.
بافندهی آذربایجانی در به کار بردن مصالح نیز بسیار صرفهجو و با احتیاط است. معمولا تکه تکه نخهای مورد نظر برای گره زنی را بسیار کوتاه از کلاف جدا میکند. البته صرفه جویی بی موردی است که به دوام فرش به ویژه در انواع متوسط و بازار پسند آن لطمه میزند.
مقداری از پشمهای استفاده شده در مراکز قالی بافی آذربایجان از گوسفندهای ماکو و مغان به دست میآید که جنس آنها ضخیم و زبر است و مقداری را از گوسفندان ارومیه و خوی و سلماس و یا از منابع خارجی مانند استرالیا تامین میکنند و گاهی نیز از کرک برای بافت فرشهای مرغوب استفاده میکنند. در گذشته مخصوصا در قرن نوزدهم، تبریز یکی از مراکز عمدهی بافت قالیچههای ابریشمی بوده ولی امروزه در این شهر بافت این نوع قالیچهها بیشتر براساس سفارش صورت میگیرد.
رنگهای متداول در کارگاههای رنگرزی آذربایجان بیشتر در زمینههای قرمز، آبی، سبز، زرد، نارنجی سوخته، بژ، صورتی و یا هر رنگ بازار پسند دیگری است. میتوان گفت تقریبا پنجاه درصد از رنگهای مصرفی در کارگاههای این استان ار منابع طبیعی و گیاهی تامین میشوند.
فرش دستباف مشکین شهر و سراب:
دست بافتهای مشکین شهر شباهت زیادی به فرشهای سراب دارد. در مراکز بافندگی این شهر، فرشها و کنارههای بادوام و ضخیم بافت با طرحهای هندسی بافته میشوند.
سراب واقع در جنوب شرقی اردبیل، در گذشته از مراکز عمدهی قالی بافی استان آذربایجان بوده و امروزه نیز همگام با سایر نقاط بافندگی استان، رشد این صنعت به نحو مطلوبی در آن تداوم دارد. بر طبق آمار بیست سال پیش، بافندههای این شهر و توابع آن بر روی متجاوز از 2700 دار قالی بافی به کار فرش دستباف مشغول بودهاند و اکثرا بافتههای خود را در قوارههای کوچک ذرع و نیم و دو ذرعی و همچنین کنارههایی به طول 3 تا 6 متر و عرض 1 متر به بازار عرضه میدارند.
فرش دستباف اردبیل و اهر:
بافت فرش در اردبیل سابقهی طولانی دارد. در دوران صفویه مانند بسیاری دیگر از مراکز بافندگی، قالی بافی در آن در اوج کمال بوده و در دوران قاجاریه پایینترین دورهی حیات خود را طی کرده است. حدود یکصد سال قبل بود که این صنعت در آن به مقیاس محدودی شروع به رشد کرد.
در شهرستان اهر فرشهایی متراکم در اندازههای متغیر و متمایل به چهار گوش بافته میشود. بر خلاف مناطق مجاور طرحهای آنها متاثر از طرحهای هندسی قفقاز است. در این شهر بیشتر فرشهایی در سبک منحنی با نقش ترنج میبافند. این ترنجها اغلب بدون سر ترنج بوده و با هشت کلالهی جانبی محاط شدهاند.
فرش دستباف هریس:
هریس یا هریز از مراکز بافت مرغوبترین قالیهای ایران است. بافت قالیهای نفیس و ظریف ابریشمی از روزگاران قدیم در هریس معمول بوده است و هنوز هم قالیهای بسیار نفیس و با دوام با طرحهای هندسی (شکسته) و رنگهای خاص منطقه بافته میشوند.
در بخشایش از توابع هریس فرشهایی مشابه با هریس، منتهی در بافت خشنتر و تراکم کمتر اغلب در شکلهای شبه چهار گوش و با رنگهای کلاسیک منطقه که نسبت به گذشته تا حدودی ملایمتر شدهاند، بافته میشود.
هریس در کنار جادهای که تبریز را به شهرستان اهر متصل میکند قرار دارد. از نظر قالی بافی شهرت زیادی دارد و فرشهای ابریشمی و پشمی و خوش آب و رنگ آن از دیر زمان مطلوب بازارهای داخل و خارج بوده است. فرشهای هریس با وجود آنکه در یک سبک بافته میشوند ولی کمتر مشابه یکدیگر هستند.
سبک فرشهای هریس:
فرشهای این ناحیه به طور معمول در سبک شاخه شکسته در اندازههای متوسط و بزرگ بافته میشوند. ترنج میانی بر زمینهی فرش دستباف تسلط کاملی دارد به گونهای که قسمت بزرگی از متن فرش را میپوشاند. لچکها نیز غالبا تشابه فراوانی با ترنج دارند. طرح مسلط در قالیهای هریس طرح لچک و ترنج با حاشیهی سماوری است که بر اساس شکل ترنج اسامی گوناگونی به خود میگیرد. در صورتی که ترنج به صورت لوزی باشد طرح نام حاجی عظیمی و در صورتی که ترنج به شکل دایره باشد به نام صمدخانی نامیده میشود و هنگامی که ترنج در زمینهی ساده نقش بسته باشد طرح نام داش خاتون به خود میگیرد.
قالی باف هریس در گذشته از به کارگیری نقشه احتراز میکردند و بیشتر فرشهای خود را به کمک حافظه میبافتند و یا حداکثر از طرح قالیچهی دیگری که در کنار دستگاه آویزان بود در پیگیری نقشهی فرش دستباف یاری میجستند.
بافندههای هریس:
بافندههای محلی در گذشته پشمهای مصرفی خود را از گوسفندان ایل شاهسون تامین کرده و با رنگهای گیاهی که به فراوانی در منطقه یافت میشوند آنها را رنگ میکردند. در حالی که امروزه از کلافهای پشم که در تبریز تابیده و رنگ میشوند استفاده مینمایند. بافندههای هریس رنگهای دلخواه خود را در بین فامهای قرمز مایل به قهوهای، صورتی روشن و سیر، آبی روشن و تیره و عاجی انتخاب میکنند.
در گذشته قالی بافان هریس فرشهای بسیار ظریف ابریشمی تولید میکردند. بافت استادانه و بی نقص و نقشههای جالب آنها چنان بود که گاه با فرشهای بافت تبریز اشتباه میشدند. این دست بافتهها که در بین فرش شناسان و کلکسیونرها طرفداران فراوانی دارد بیشتر با الهام از طرحهای ترنج دار، محرابی گلدانی، و درخت و بوته بافته شدهاند.
امروزه از طرح فرشهای این ناحیه در هندوستان و رومانی نیز تقلید میشود که از لحاظ کیفیت بافت و رنگ به سهولت از فرشهای هریس قابل تشخیصاند. از دیگر مراکز قالیبافی این منطقه میتوان از روستای لامبران در شمال غربی قراچه یاد کرد. قالیهای بافت لامبران معمولا درشت بافتتر از قالیهای قراچه است. از نظر تکنیکی، قالیهای لامبران با گره متقارن و دو پوده بافته میشوند و به صورت لولباف هستند و در ترکیب رنگهای آنها ناهماهنگیهایی مشاهده میشود.
فرش دستباف نایین:
اگر قرار باشد از چندین مورد موفّق فرش باقی در ایران یاد شود، بی شک فرش نایین یکی از آن موارد است. این فرش بر محمل ارزشهای کیفی خویش، نه تنها شهرتی به شایستگی در بازارهای جهان یافته است، بلکه برای دست اندرکارن فرش در منطقه، اعم از تولید کننده و فروشنده، رفاه و رضایت نسبی به همراه آورده است.
اصلیترین طرحهای مورد استفاده در فرش دستباف نایین طرحهای شناخته شده نظیر شاه عبّاسی، لچک ترنج با استفاده از ترکیبات اسلیمی، ختایی و به طور کلّی نقوشی است که با سنّتیترین طرحهای ایرانی بستگی دارد.
ترکمن و بلوچ:
ترکمنها در اصل از ترکان مغول هستند که از هزاران سال قبل در شرق دریای خزر در ترکمنستان شوروی و نوار شمالی ایران در یورتهای آلاچیق مانند خود به گونهی چادر نشینی زندگی میکنند. ابوالقاضی بهادرخان در کتاب شجرهی ترکمنها، سابقهی تاریخی آنها را به شش هزار سال قبل میرساند. مارکوپولو در شرح سفر افسانه آمیز خود به آسیای شرقی و سرزمین تاتارها ضمن تعریف از اسبها و قاطرهای ترکمنی به فرشهای ظریف و زیبای این قوم نیز اشاره میکند.
بلوچها شامل طایفههای نیمه چادرنشین بی شماری هستند که در نقاط مختلف استان خراسان و همچنین استان سیستان و بلوچستان و حتی گنبد کاووس از قرنها قبل به کار دامداري و قالی بافی اشتغال داشتهاند.
قوچان و قائن:
اهالی قوچان در اصل شاخههایی از کردهای تیرههای شادلو و زعفرانلو هستند که از چند سال پیش از کردستان و قفقاز به شمال مشهد کوچانیده شده و در این شهر و اطراف آن تخته قاپو شدهاند.
در شهر قدیمی قائن فرشهایی بادوام و متراکم و زیبایی در سبک طرحهای گردان گلدار با نقشههای هراتی، بتهای با پشمهای نرم و درخشانی که از گوسفندان تربت حیدریه و تربت جام به دست میآید بافته میشوند.
سبزوار و کاشمر:
در شهر سبزوار و حومهی آن با 6000 بافندهی شاغل در آن فرشهایی در الگوی طرحهای افشان و نقشهها و بناهای تاریخی مانند نقش داخلی گنبد شیخ لطف الله اصفهان با روشهای بافت مشهد بافته میشود.
در شهر کاشمر که سابقا تُرشیز نامیده میشده است فرشهای با گرههای فارسی در سبک طرحهای منحنی گلدار با استفاده از نقشههای کاشان، کرمان، تبریز و ورامین بافته میشود. طرح زیر خاکی تبریز یکی از آنها است که گاه فاقد حاشیه بوده و تمامی سطح فرش از نقشهای سرستونهای بناهای تاریخی و گلدانها و ظرفهای قدیمی پوشیده شده است.
دُرُخش و مود و بیرجند:
یکی از بهترین و اصیلترین فرشهای خراسان در دُرُخش واقع در نواحی جنوبی این استان بافته میشود. تولید اندک آن، چه در گذشته و چه در حال حاضر، در بازارهای داخل و خارج هواخواهان زیادی داشته است.
در جنوب بیرجند در بخش مود فرشهایی با گره فارسی در روی تار و پود پنبهای در همهی اندازهها، از پادری گرفته تا ذرع و نیم و دو ذرعی و مربعهای کوچک و بزرگ و شبه چهارگوشهایی به اندازههای 5/2 * 2 و همچنین فرشهای بزرگتر، بافته میشوند.
بیرجند یکی دیگر از مراکز مهم فرش بافی خراسان است. در این شهر پیش از جنگ جهانی دوم قالی بافی رونق بیشتری داشت و تعداد زیادی کارگاه قالی بافی در آن در حال فعالیت بود. بعد از جنگ دستگاههای بافندگی آن بسیار محدود شد، ضمن آنکه کیفیت بافت آن نیز اندکی تنزل کرد، با وجود این هنوز هم فرشهای بیرجند در میان بافتهای خراسان از بهترینهاست.
فرش دستباف یزد و کرمان:
شهر یزد از گذشتههای بسیار دور یکی از مراکز مهم نساجی ایران بوده و در آن بافت پارچههای ابریشمی و شال مرسوم بوده است. مارکوپولو سیاح معروف ایتالیایی در سر راه سفری که در سال 1271 میلادی به اتفاق پدرش به صحرای گبی و سرزمین تاتارها کرد از این شهر نیز دیدن کرده و در سفرنامهی خود از پارچههای زربفت، کار نساجان یزدی نام میبرد.
راور شهرکی است در حاشیه کویر لوت با تولیداتی نه چندان زیاد از نظر کمیت ولی بسیار با اهمیت از جهت کیفیت. فرش دستباف آن در بازارهای داخل و خارج از شهرت بی مانندی بهرهمند است به گونهای که فرشهای مرغوب و استثنایی کرمان را به نام کرمان – راور میشناسند.
افراد ایل افشار در اصل از ترکمنهایی هستند که در ابتدا در ناحیهی قفقاز و اطراف دریاچهی ارومیه سکونت داشتند و سپس در دفعات متوالی به دستور شاهان صفوی و همچنین نادر شاه افشار به اطراف کرمان کوچانیده شده و در این مناطق ساکن شدند.
قالی بافی در کرمان سابقهای بسیار طولانی دارد. قطعهای از یک تخته فرش بافته شده در این شهر در موزهی حضرت امام رضا (ع) در مشهد نگهداری میشود که سابقهای دست کم پانصد سالهی بافندگی در زمینهی فرشهای گرهدار کرمان را ثابت میکند.
سایر فرشهای دستباف منطقه:
در شهرهای نی ریز و اصطهبانات و بخش موشکان 5000 بافنده به بافت فرشهایی در الگوها و نقشههای شهرهای مختلف اشتغال دارند. طرح فرشهای ترنج دار آباده، طرح محرابی شیراز، نقوش فرشهای ایلیاتی افشار، گبههای خود رنگ عشایر لر و حتی طرح فرشهای اصفهان بر روی دست بافتههای این مناطق بازتابی بدون تردید و قابل حس دارند.
در شهر آباده و توابع آن مانند صُغاد، بهمن و غیره قالی بافی رواج فراوانی دارد. برابر آماری که در دست داریم تا چند سال پیش حدود 15000 بافنده بر روی دارهای قالی آن به بافت فرش اشتغال داشتهاند.
سابقهی قالی بافی در شهر شیراز به قرن سوم هجری قمری میرسد و از آن زمان تا کنون فرش بافی در این شهر متداول بوده و پیشرفت آن متناسب با آرامش کلی منطقه و رفاه اهالی آن و یا در شرایط متضاد فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذرانده است.
در میان ایلات ممسنی و لر قالی بافی رواج چندانی ندارد (ایلات ممسنی در اطراف شهرستان نورآباد و لرهای بویراحمد در دشتها و کوهپایههای یاسوج و دهدشت ساکن هستند). در سال 1350 هجری شمسی سازمان عمران کهکیلویه و بویراحمد با دائر کردن تعدادی کارگاه قالی بافی در حومهی یاسوج و استخدام استادکاران قالی باف از تبریز و نایین برای آموزش دختران و زنان عشایر بویراحمد و تاسیس یک واحد رنگرزی به منظور تهیهی پشمهای رنگ شده و توزیع آن بین این قالی بافان نوپا تا حدودی قالی بافی را در بین این عشایر رواج داد.
به غیر از قشقاییها در بین سایر ایلات فارس از جمله ایلات خمسه نیز قالی بافی رواج دارد. اتحادیهی ایلات خمسه مرکب از پنج ایل عرب، باصری، بهارلو، آینه لو و نفر است که در حدود 170 سال قبل به منظور ایجاد قطبی مخالف برای جلوگیری از نفوذ و قدرت ایل قشقایی به سرپرستی خاندان قوام در شیراز تشکیل شد و حدود 90 سال دوام یافت.
قزوین:
از زمان صفویه تا کنون در قزوین که پایتخت اولیهی این سلسله بوده، فرشبافی رواج داشته است. ولی امروزه در بازارها کمتر به بافتهای این شهر بر میخوریم. علت اساسی این امر به وجود آمدن قطبهای کشاورزی و اشتغال اهالی منطقه در این قطبها و همچنین واحدهای صنعتی دشت قزوین (شهر صنعتی البرز) است.
فرش کاشان:
اگر عباباف نایینی قالی پر آوازهی خود را به هنرمند اصفهانی مدیون است، در عوض بافنده تک باف قمی این سپاس را مرهون همسایه نام دار و پیشکسوت خود کاشان میباشد که راه و رسم کار را با سخاوت و استادی به او آموخت و به حق این شاگرد تیز هوش نیز با فراست تمام ریزهکاریها را دریافت و توانست با ارائهی فرشهای با طرحهای جالب و بافت ظریف و رنگهای متعادل مرزهای شهرت را به زودی در نوردیده و به فرش نورسیدهی خود این چنین اعتبار بخشید.
حدود نود سال پیش بود که تجار کاشان فرش را به آنجا برده و کار را در مقیاسی محدود شروع کردند. هنوز بیست سالی از آن نگذشته بود که قالی بافی در آنجا با ابعادی تجارتی به صورت پیشرفته و قابل ملاحظهای ادامه یافت.
قالی بافی در قم:
در شهر مقدس قم قالی بافی آن چنانکه در برخی از مراکز بافندگی مهم ایران چون تبریز معمول است در کارگاههای بزرگ صورت نمیگیرد. بیشتر تک بافی در آن معمول است ولی کم نیستند موسساتی که تولید آنها گرچه در مقیاسی بزرگ نیست ولی ابعاد خانوادگی هم ندارد. مروری بر نام برخی ار آنان، که بیشتر امضای خود را در حاشیهی فرشهای خود باقی میگذارند، تا حدودی وسعت و دامنهی کار و فراوانی بافنده و صاحب کار قمی را به یاد میآورد. برخی از این بافندگان عبارتند از: متوسل، هاشمیان، طالبیان، نعمتی، طالبی، رضا فتاحی، ارسلانی، پریشان، رهی امانت کار، محمد جمشیدی، موسوی، رجب زاده، دانشور، شجاعی، صادق زاده انارکیان، صفوی، محمدی، علیایی، رضایی، رضوی، ارمی، خادم، رشدی زاده، صالح، جعفری.
قم یکی از مهمترین مراکز تولید فرشهای گل ابریشم و کرکی و تمام ابریشم و فرشهای آن بیشتر در اندازههای ذرع و نیم و دو ذرعی و ابعاد چهار و هفت و دوازده متر مربعی بافته میشود.
تراکم گره در فرشهای ریز بافت و ابریشمی آن در بسیاری از موارد به مرز یک میلیون گره در متر مربع نزدیک میشود. فرش آن پرز کوتاه و یک پوده است. پود نازک آن بیشتر در رنگهای خاکستری و آبی و بژ در پشت فرش قابل روئیت است.
طرحهای فرش دستباف قم:
بافندههای قمی ترجیح میدهند که دلپذیرترین طرحهای سایر مراکز قالی بافی ایران را که به مرور زمان مطلوب و مقبول طبع همگان شدهاند با مختصر تغییراتی ببافند. اگر فرشهای آنها با قالیچهها و قالیهای کاشان به لحاظ شباهت نقشه اشتباه شوند، این اشکال در مورد فرشهای بافت تبریز هیچ گاه پیش نخواهد آمد زیرا فرشهای تبریز با گرههایی از نوع ترکی بافته میشوند، در حالی که بافندههای قم گره فارسی و یا گره سنه را در قالی بافی خود به کار میبرند. طرحهای متداول در قالی بافی قم عبارتند از : بندی خشتی (موزائیکی بختیاری) ، بتهای، درختی، شکارگاه، هندسی جوشقانی، شاه عباسی لچک و ترنج، شاه عباسی افشان، محرمات، ترنجی کف ساده، بندی کتیبهای، محرابی، گل فرنگ و ظل السلطانی.
در طرح بتهای که از طرحهای مورد علاقهی بافندههای قمی است، نقش بتهها مانند فرشهای خراسان است. بر عکس فرشهای نقش بتهی ناحیهی سرآبند و مال میر (لرستان) یک سویه است به این صورت که نوک این بتهها که در ردیفهای موازی بافته شدهاند همگی در یک جهت هستند. در حالی که در فرشهای سرآبند جهت نوک بتهها در ردیفهای متوالی یک در میان تغییر میکند.
طرحهای تقلیدی قم:
در قم تقلیدی از طرح هندسی جوشقانی را میبافند که با طرحهای قدیمی کاشان نیز شباهتی دارند. در این شهر طرح درختی را گاهی در متن محرابی و گاهی نیز بدون نقش محرابی میبافند. مشابه این طرح در کاشان نیز بافته میشود. بافندگان قمی فرشهای کف ساده با ترنج بزرگ شش گوشهای مملو از گلها و برگهای تیپ هراتی میبافند. ساوه در شمال غربی قم در سبک فرشهای همدان و گاهی کردستان توسط بافندههای شهری و ایلیاتی (ایل شاهسون از تیره ی بغداد) در اندازههای ذرع و نیم با کیفیت متوسط بافته میشود. افراد ایل شاهسون که مناطق پهناوری در آذربایجان و کردستان و زنجان و همچنین برخی از نواحی استان مرکزی از جمله ساوه، محل رفت و آمد و اطراق تیرههای مختلف آن است، گوسفندانی پرورش میدهند که پشمهای مرغوب آنها در مقیاس وسیعی در صنعت قالی بافی ایران به کار میرود.
گروههایی از عشایر کرد (تیره ی پازوکی) و لرهایی از تیرهی هداوند و حتی شاخههایی از ایل شاهسون به دلایل گوناگون و از همه مهمتر دلایل سیاسی، از زمانهای گذشته به این شهرک قدیمی و نزدیک به تهران کوچانیده و تخته قاپو شدهاند. بافندههای این ملغمه ایلی بنابر سلیقهها و سنتهای ایلی خود فرشهایی از نوع متوسط و گاهی مرغوب با نقشهای مختلف و گرههای فارسی و ترکی میبافند. فرشهای آنان در اندازههای ذرع و نیم، دو ذرعی و شش متری به بازار میآید.
فرش تهران:
فرش بافی در تهران سابقهی زیادی ندارد. شاید در حدود یکصد و پنجاه سال پیش بود که بافت فرش در کارگاههای معدود این شهر شروع شد. ولی باید یادآوری کرد که تهران هیچگاه مرکز قالی بافی مهمی نبوده است و امروزه کارگاههای بزرگی به جز واحد قالی بافی زندان شهر و قسمتهای قالی بافی ادارهی هنرهای زیبا که در آن از دیرباز قالیهای بسیار نفیسی بافته میشود، کارگاه مهم دیگری در این شهر دایر نیست.
اراک:
در جنوب اراک منطقهی کوچکی است به نام کَمَره که در یکی از روستاهای معروف آن لیلیان، ارامنهای سکونت دارند که پیشهی آنها از زمانهای قدیم فرش بافی بوده است. دست بافتههای آنها یک پوده و با گره سنه و به رنگهای قرمز و با ظاهری مخملی بافته میشوند.
دهکده ویس واقع در جنوب اراک و در نزدیکی خوانسار با بافت فرشهایی با پرزهای بلند و الیاف بادوام در طرح بتهای هندسی، هراتی و همچنین طرح هندسی خاصی که مشابه آن در نواحی اطراف کمتر دیده میشود به شهرتی قابل توجه در قالی بافی اراک دست یافته است. فرش دستباف ویس را به سبب بافت آن در گروه فرشهای ساروق درجه دوم (محال) طبقهبندی میکنند.
مرکزی:
در مطالعهی گذشته قالی بافی نواحی مرکزی، به نام بسیار معروفی چون فراهان برمیخوریم که از حدود 125 سال پیش تا کنون مترادف با فرشهایی بسیار شکیل از نظر شکل و مرغوبیت از جهت بافت بوده است.
بافندههای ایل شاهسون و همچنین بافندههای شهرنشین شهرستان تفرش فرشهایی یک پوده و نسبتا مرغوبی در اندازههای دو ذرعی میبافند که از لحاظ نوع بافت و رنگهای مصرفی در رنگرزی الیاف و همچنین شکل خاص ترنج میانی و در بین تولیدات استان مرکزی به وضوح مشخص است.
سایر فرشهای منطقه اراک:
ساروق در چهل کیلومتری شمال اراک قرار دارد. فرشهای خوش بافت و رنگ آن از یکی دو قرن پیش تا کنون برای آن شهرت فراوانی را به وجود آورده است. ساروق نامی شناخته شده در بین مجموعه داران فرش و فروشندههای قالی در ایران و بازارهای خارجی است.
فرشهای اراک بیشتر از انواع متوسط و مرغوب و گره فرشها از نوع فارسی و پشمهای به کار رفته در قالی بافی آن از نوع مرغوب است. بدبافی و استعمال گرههای تقلبی و یا جفتی در فرشهای این ناحیه کمتر دیده میشود. بافندههای اراکی براساس سنتهای دیرین خود همواره از روی نقشه میبافند و طرحهای آنها از محلی به محل دیگر تغیر میکند. نقش فرشهای آن دست کم در بافتهای جدید زیاد متنوع نیست. آنها سالهاست که طرحهای لچک و ترنج گلدار، هراتی، گل حنایی، میناخانی و خرچنگی را در زمینههای قرمز، مسی، قرمز لاکی، عاجی و بژ میبافند.
سایر مناطق:
جنوب منطقهی بختیاری محل اطراق و زیست طایفهای از لرها به نام یلمه است که بافندههای آن فرشهایی در سبک هندسی و مغایر طرحهای بختیاری بافته و به بازارهای شهرکرد، اصفهان و حتی شیراز عرضه میکنند. تار و پود فرشها از پشم و اندازههای آن از پشتی تا فرشهای 8 متری متغیر است.
روستای قهفرخ در نزدیکی شهرکرد و وجه تسمیه خود را از کوهی که در دامنهی آن واقع شده (کوه رخ) گرفته است. در این روستا سالیان درازی است که فرشهایی اغلب در طرح خشتی یا موزائیکی با حفظ تمام مشخصات قالی چهار محال بافته میشود.
دیگر روستاهای شهر کرد:
بخش شلمزار واقع در جنوب شهرکرد یکی دیگر از مراکز قالی بافی چهار محال است که قالی بافی آن نه از لحاظ کثرت و نه از بابت ظرافت به پای مراکز دیگر شهرکرد نمیرسد. ولی طرحهای دکوراتیو آن که بیشتر در زمینهای محرابی شکل بافته میشود حالت زیبای اصیلی به فرشهای این منطقه میدهند.
کمی دورتر از چالشتر در ساحل رودخانهی زایندهرود بخش سامان قرار گرفته که در آن قالی بافی در حد قابل توجهی برابر با نقشههای شهرکرد و چالشتر رواج دارد. فرشهای دو پودهی سامان با گرههایی از نوع ترکی و با فشردگی حدود 1200 گره در دسی متر مربع بافته میشود.
در چالشتر شهرکی تقریبا چسبیده به شهرکرد، بهترین فرشهای منطقه با استفاده از پشمهای بسیار مرغوب و درخشان با حداکثر ظرافت و تراکم به سایر بافتههای منطقه (400000 گره در متر مربع) در اندازههای کوچک و با طرحهای خشتی، ترنج دار و بتهی بافته میشود.
شهرکرد (ده کرد سابق) واقع در 107 کیلومتری اصفهان و مرکز مهم داد و ستد دست بافتههای چادر نشینان و ساکنین شهرها و بخشهای تابعهی استان چهار محال و بختیاری است.
فرش دستباف کاشان:
سابقهی بافت پارچههای مخمل و زربافت و همچنین قالی بافی در شهر کاشان به زمان صفویه میرسد. پارچههای زری و قالیهای نفیس و گران بهایی که در این زمان در این شهر بافته شدهاند هر کدام در نوع خود شاهکاری از هنر رنگرزی و بافندگی است. در این عصر قالی بافی کاشان به اوج کمال خود رسید و هنرمندان این شهر نمونههای با ارزشی از خود به یادگار گذاشتند که تعدادی از آنها در حال حاضر در موزههای بزرگ جهان مشتاقان بیشماری را به خود جلب میکند. متاسفانه بعد از این دوره قالی بافی و نساجی دستی در این شهر مانند سایر مناطق بافندگی ایران از رونق و اعتلا افتاده و رو به نیستی و فنا رفت.
جوشقان کاشان:
جوشقان شهرکی کم اهمیت از دیدگاه سیاسی و جغرافیایی ولی به عکس مشهور در تاریخ قالی بافی ایران است. شهری که بنا به گفتهی مورخین در دوران صفویه در ایام تابستان کارگاههای قالی بافی سلطنتی از اصفهان به آنجا منتقل شده و بافت فرشهای نفیسی که تعدادی از آنها زینت بخش موزههای بزرگ جهان است.
نجف آباد و شهر رضا:
شهرستان نجف آباد با یازده هزار بافنده یکی از مراکز با اهمیت تولید فرش در استان اصفهان است. طرحهای لچک ترنج منعکس شده بر روی دست بافتههای این ناحیه، صرف نظر از ظرافت و بی همتایی فرشهای اصفهان، شباهتهای فراوانی به تولیدات بافندههای هنرمند اصفهان دارد. رنگهای قرمز روشن و سفید نخودی در قالیهای این شهر به حالت غالب و مسلط جلوهگر میشوند.
در شهر رضا قالی و قالیچههای زیبایی برابر طرحهای اصفهان و قم با پرزهای نسبتا بلند و بافت متراکم و رنگهای زنده و درخشان بافته میشود. یکی از طرحهای مورد اقبال در مراکز بافندگی شهر رضا و شهر مجاور آن بروجن، طرح شاه عباسی لچک و ترنج طرهای است. وجه تسمیه طرهای از آن جهت است که لچکهای طرح با طرههای مرکب از یک ردیف خطهای مستقیم و منحنی از دو طرف به هم پیوسته شده و در نتیجه متن طرح را به صورت بیضی بزرگی جلوه میدهند. حاشیه و متن فرش با تضاد رنگی کامل، به طور معمول آبی آسمانی در مقابل آبی سرمهای و یا سفید در مقابل قرمز میباشد.
سرآبند و بروجرد:
سرآبند در ناحیهی کوهستانی و صعب العبور غرب راه آهن مسیر اراک – خوزستان واقع شده است. در این بخش بزرگ، که 300 روستا را در بر میگیرد و به دلایل نامعلوم بر روی نقشهی جغرافیایی اثری از آن دیده نمیشود، از زمانهای قدیم فرشهایی با گرههای ترکی و فارسی با حداکثر 2500 گره در دسی متر مربع با طرح کاج سرآبند، که به طرح بته میری شهرت یافته، بافته میشود. گاه نقش ترنج کوچکی نیز در آن دیده میشود. حاشیهی این فرشها توری مانند بوده و در زمینهی سفید شکری بافته میشود و به این لحاظ در جرگهی طراحان نقش قالی به حاشیهی شیر شکری معروف شده است.
بروجرد نیز یکی از مراکز عمده و فعال خرید و فروش فرش دستباف ایلات لر و همچنین فرشهای همدان است. قالی بافی در این شهر سابقهای نسبتا طولانی دارد. در قرن گذشته علاوه بر کارگاههای بافندگی فعال این منطقه واحدهای تهیهی رنگهای طبیعی نیز در بروجرد فعالیت میکردند که در آنها روناس، اسپرک، پوست و گل انار و سایر مواد رنگ دار طبیعی را به صورت پودر در آورده و ضمن تامین داخلی مقداری را نیز به کشورهای اروپایی صادر میکردند.
خرم آباد مرکز استان لرستان واقع در مسیر راه تهران – اهواز مرکز مهم داد و ستد بافتههای ایلات مستقر در این منطقه است. از مشخصات ویژهی فرشهای خرم آباد بافت ضخیم و پشم آلود، رنگهای تیره در مایههای آبی، قهوهای، قرمز، ارغوانی و خاکستری و ارزانی بهای آنها است.
مناطق همدان:
میتوانیم بگوییم که بهترین دست بافتههای عشایری استان همدان هستند. فرشهای قلتق که تا حدودی با تولیدات ساروق شباهت دارند توسط عشایری که در بین همدان و اراک سکونت دارند بافته میشوند. رنگ مسلط دست بافتهای این عشایر تا حدودی متمایل به قهوهای است.
در شمال شرق مهربان بخش خمسه قرار دارد که در دهات آن قالیچههای کوچک و نامرغوبی که در بازار به نام موصل زنجان شهرت دارند، بافته میشود.
در بخش اسدآباد در سر راه همدان به کرمانشاه دو ذرعیهایی با طرح هراتی بدون ترنج و با بافت خشن در زمینهی قرمز بافته میشود.
در انجیلاس واقع در جنوب شهر همدان بهترین فرشهای این استان، بیشتر با طرح هراتی و با بهترین الیاف، بافته میشود. در نتیجه بهای آن نیز بالاتر از سایر بافتههای همدان است.
نهاوند و ملایر:
رنگ و بافت نهاوند و ملایر از جمله تسلط رنگ آبی تند تقریبا در فرشهای تویسرکان نیز دیده میشود. ولی کیفیت مواد به کار رفته در فرشهای آن از بافتههای ملایر و نهاوند نامرغوبتر است و همچنین فرشهای آن کوتاهتر و باریکتر از فرشهای نهاوند بافته میشوند. در تویسرکان فرش در اندازههای پشتی، ذرع و چارک، ذرع و نیم، دو ذرعی و کناره بافته میشود. بافت قالیهای بزرگ به ندرت در این شهر انجام میشود.
در سواد شهر ملایر، بخش معروف جوزان قرار دارد. روستایی که از دیر زمان قالیچههای خوش نقش و بادوام و پر جلای آن در بازار از شهرت خوبی بهرهمند بوده است. روشهای بافت و نوع گره و حتی متدهای رنگرزی جوزان خاصه طریقهی استحصال رنگ قرمز، که از ترکیب روناس و دوغ آن را به دست میآورند، مشابهت فراوانی به کار دسته جمعی رنگرزان، طراحان و بافندههای ساروق دارد.
شهرستان ملایر و روستاها و بخشهای تابعهی آن یکی از مراکز پر اهمیت تولید فرش دستباف در استان همدان است. فرشهای این ناحیه، خاصه آنهایی که قدمت بافت بیشتری دارند، همواره در بازارهای داخل و خارج از شهرت خوبی بهره داشتهاند.
سایر مناطق همدان:
در منطقه محاط شده در بین شهرستان همدان، تفرش و فراهان، طایفهای از ترکان که بنا بر شواهد تاریخی نسبت آنها به هلاکوخان مغول میرسد فرشهایی یک پوده و پرز بلند اغلب در سبک گلدار با طرحهای لچک و ترنج میبافند. ترنج دایرهای شکل قالیچههای این طایفه با دو سر ترنج بزرگ که در حقیقت دو گلدان مملو از دستههای گل هستند.
در هفتاد کیلومتری شمال همدان منطقهی مهربان قرار گرفته که در آن دو نوع فرش بافته میشود. یکی گونهی قدیمی بیشتر در سبک هندسی و با اندازههای دو ذرعی و کنارههای عریض بوده و نوع دیگر که بیشتر صورت کنارههای طویل و باریک و یا قالیچههایی در سبک فرشهای ساروق آمریکایی است.
در شهرستان نهاوند در استان همدان فرشهایی در اندازههای بزرگ و دو ذرعیهای باریک و کنارههای پهن و به ندرت ذرع و نیم با رنگهای نسبتا تند قرمز و آبی بافته میشود.
اهمیت فرش همدان:
استان همدان یکی از مناطق با اهمیت قالی بافی ایران از لحاظ کمیت و تعداد است و در آن بیشتر از هر منطقه دیگر ایران فرش بافته میشود. بیشتر فرشهای آن به صورت تجارتی و متوسط بافته میشود از جمله قالیچههای دو ذرعی درشت بافت و ارزان قیمتی که در بازار اصطلاحا به نام موصل شهرت یافتهاند. در میان انبوه تولیدات این استان گاهی نیز به فرشهای مرغوبی که تحت نظارت واحدهای شرکت سهامی فرش ایران بافته شدهاند برمیخوریم.
سُنقُر و بیجار:
عشایر نیمه چادر نشین کلیایی ساکن در سُنقُر و توابع آن با تولیداتی قابل توجه چه از لحاظ کمیت و چه کیفیت تا حدی کمبودهای مراکز بافندگی کرمانشاه و عشایر ساکن در این استان را جبران میکنند. این عشایر در مرکز مثلثی که رئوس آن همدان، کرمانشاه و سنندج است، زندگی میکنند و دست بافتههای آنها بیشتر در شهر سنقر با قیمت مناسب به فروش میرسند.
شهرستان بیجار مرکز اداری سیاسی منطقهی گروس و دومین مرکز با اهمیت استان کردستان در تمامی زمینهها از جمله قالی بافی است. در این شهر همواره فرشهایی با گره ترکی و با تراکم نسبتا قابل توجه بافته شده است (از 1000 تا 3600 گره در دسی متر مربع).
سنندج:
در سنندج مرکز استان کردستان از یکی دو قرن پیش تا کنون ظریفترین فرشهای یک پود مشرق زمین بافته میشود. قالیبافان سنندجی الیاف بسیار تابیده شدهای را به کار میبرند که در نتیجه گره فرشهای آنان در پشت فرش به خوبی دیده میشود. با وجود آنکه گره نامتقارن در میان اهل فن و گره فارسی و یا گره سنه (نام قدیمی این شهر) معروف است ولی فرشهای سنندج با گرهای از نوع متقارن و یا به عبارتی گره ترکی بافته میشوند.