تحصیلات تکمیلی فرش

پیش به سوی تحصیلات تکمیلی فرش

همواره شنيدن اخبار خوب مسرت بخش است و انسان تمايل دارد که در تمام زندگی اين اخبار به وی برسد. در اين ايام، خبر پذيرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد را می‌توان يکی از اين اخبار خوب قلمداد کرد که بخشی از اهالی جامعه‌ی فرش از شنيدن آن خوشحال شدند. در کنار شنيدن اخبار خوش، انتظار به ثمر نشستن فعاليت‌های جوانان نيز دغدغه‌ای است که همواره ذهن همگان را مشغول داشته است.

 در اين فرصت سعی بر اين است که با نگاهی گذرا به روند شکل‌گيری اين دوره‌ی آموزشی، اين دغدغه مطرح شود که مبادا اين همه تلاش و اميدواری به ثمر ننشيند. از آنجا که روند تدوين و تصويب اين دوره مشابهت زيادی با دوره­‌های پيش داشته بنابراين اين وضعيت را در 4 پرده به مشاهده می‌نشينيم.

تحصیلات فرش

گام اول:

سال 1374 چندين گروه از خبرگان فرش در آموزش و پرورش، سازمان صنايع دستی و جهاد سازندگی به صورت موازی اما جدا از يکديگر شروع به تدوين دوره­‌های آموزشی برای فرش دستباف در سطوح مختلف ديپلم، کاردانی و کارشناسی نمودند. خروجی جلسات اين گروه‌ها به صورت برنامه­‌های درسی نمود پيدا کرد و به صورت گسترده‌­ای پذيرش دانش­‌آموز و دانشجو در مدارس، مراکز آموزش عالی و دانشگاه‌­های کشور آغاز شد.

 در همان زمان عده‌ی قابل ملاحظه‌­ای از کارشناسان و خبرگان با طرح سؤالات مهم و اساسی نظير چگونگی تأمين مدرس، امکانات آموزشی، کتاب و … عکس‌العمل‌های متفاوتی نشان دادند. برخی معتقد بودند که اين کار بايد کاملاً متوقف شود زيرا با خلأ جدی در تأمين پايه‌­های اصلی تعليم و تعلم، به نظر ايشان اين کار اتلاف وقت و سرمايه است. در مقابل برخی معتقد بودند که با راه­‌اندازی اين دوره‌ها به تدريج اين موارد برطرف خواهد شد. در بين اين دو نظر کاملاً متفاوت، افرادی نيز بودند که نظرات ميانه داشتند.

 در هر صورت قطار آموزش عالی فرش با سعی و تلاش بسيار به راه افتاد و دانشجويان زيادی جذب اين رشته‌ها شدند. از سال 1375 به بعد شاهد رشد کمی اين دوره‌ها در دانشگاه‌­های مختلف بوديم که با انگيزه­‌های متفاوتی به باشگاه آموزش هنری فرش می‌پيوستند. در اين بين برخی دانشگاه‌ها بودند که به کيفيت نيز پرداخته و در زمينه­‌های مختلف مدرس، کتاب و امکانات آموزشی اقدامات خوبی انجام دادند. البته تعداد اين دانشگاه‌ها در بين دانشگاه‌های دارای رشته‌ی فرش نسبتاً اندک محسوب می‌شود.

 مشتريان اين آموزش‌ها، يعنی دانشجويان و بازار فرش، عکس‌العمل‌های متفاوتی نشان دادند. هرچند که شايد بتوان برآيند کليه‌ی اتفاقات رخ داده در آموزش عالی فرش را مثبت ارزيابی نمود، ليکن توقعات دانشجويان مشتاق به رشته‌ی فرش بيش از اين بوده و دودلی بازار فرش نيز بيشتر. در سال‌های نخستين برگزاری اين دوره‌ها، مطالبات دانشجويان عمدتاً حول کيفيت آموزشی می‌چرخيد در حالی که در سال‌های بعد، اين مطالبات به نگرانی دانشجويان و نااميدی دانش‌­آموختگان از آينده‌ی شغلی گرايش پيدا کرد.

 هرچند که بديهی است سيستم آموزش عالی تنها محملی برای انتقال دانش و مهارت به دانشجو به شمار می‌آيد، ولی دانش‌­آموختگان و دانشجويان اين رشته انتظار داشتند که با کسب يک مدرک دانشگاهی بتوانند با استقبال بخش خصوصی يا دولتی مواجه شوند و به راحتی يک شغل مناسب پيدا کنند، موضوعی که در عمل بجز موارد نسبتاً معدود اتفاق نيفتاد.

 در اين بين آموزش‌های علمی کاربردی که آموزش شاغلين يکی از اهداف اصلی آن بود نسبتاً موفق‌تر عمل کرد و ميزان اشتغال دانش‌­آموختگان اين سيستم آموزشی ملموس‌تر از بقيه‌ی دانشگاه‌ها بود. به منظور بررسی وضعيت اشتغال فارغ‌التحصيلان سمينارها و همايش‌های متعددی برگزار شد و سعی شد که اين موضوع ريشه‌­يابی شود.

 اکثر دلايل عدم موفقيت، يا بهتر بگوييم موفقيت کمتر اين دوره‌ها در هدايت دانشجويان به سمت بازار کار، به جهت‌گيری اشتباه در تدوين برنامه‌ی آموزشی، کمبود مدرس مناسب، کمبود منابع علمی، کمبود امکانات آزمايشگاهی و کارگاهی، عدم تناسب محيط آموزشی برای تربيت دانش‌­آموختگان مناسب برای ورود به بازار کار از يک طرف و از طرف ديگر دلايل موضع گرفتن بازار کار در مقابل دانش‌­آموختگان فرش، آماده نبودن شرايط جذب دانش‌­آموختگان در بازار کار، روند نزولی صادرات و توليد فرش دستباف و تأمين نشدن خواست بازار کار از دانش‌­آموختگان اعلام می‌شد.

تحصیلات آکادمی فرش

گام دوم:

به مصداق از اين ستون به آن ستون فرج است، يکی از مطالبات دانشجويان از مسئولين امر راه‌­اندازی دوره­‌های تحصيلات تکميلی بود. هرچند که راه‌­اندازی دوره‌­های آموزش عالی مخالفانی داشت، ليکن مخالفان ورود به تحصيلات تکميلی بيشتر و جدی‌تر از آن‌ها بود. تعداد زيادی از موافقان دوره­‌های کاردانی و کارشناسی، با ورود فرش به سطح کارشناسی ارشد مخالف بودند. از سوی ديگر تعداد قابل توجهی دانش‌­آموخته‌ی فرش در جامعه حضور داشتند که نياز اجتماعی ايشان برای ادامه تحصيل فشار زيادی به مجموعه دست‌اندرکار فرش وارد می‌کرد. در کنار اين دانش‌آموختگان نيز کارشناسانی بودند که به دلايل کارشناسی مختلفی با اين امر موافقت داشتند.

 موافقان تحصيلات تکميلی به نياز دوره‌­های آموزش عالی به مدرس، نياز جامعه علمی فرش برای تربيت محقق، نياز دانش‌­آموزان و دانشجويان به مؤلفين کتاب و مقاله در زمينه فرش اشاره داشتند. سوابق توليد علم در زمينه‌ی فرش نشان می‌دهد که در طول ساليان زيادی که تحقيق در زمينه‌ی فرش از سوی غربی‌ها آغاز شد نزديک به يک‌هزار عنوان کتاب و چندين عنوان فصلنامه به زبان غير فارسی توليد و منتشر شده است. در حالی‌که در ايران کمتر از دويست کتاب در زمينه‌ی فرش توليد شده بود و از اين تعداد حدود 15 درصد آن کتب تحقيقی و دست اول و مابقی کتب تکراری و بعضاً ضعيف بوده است.

 در زمينه‌ی مجلات هم تقريباً تمامی مجلاتی که منتشر می‌شده‌اند به دليل فقر مالی و يا فقر منبع و مؤلف متوقف شدند. فصلنامه‌ی گلجام، از جمله معدود مجلاتی است که به صورت کاملاً علمی و با انجام مراحل داوری دقيق بر روی مقالات ارسالی موفق به انتشار بيست و يکمين شماره خود می‌شود. به اين دليل تربيت دانشجويان در مقطع تحصيلات تکميلی می‌تواند به عنوان تربيت اشخاصی که در زمينه توليد علم اقدام خواهند کرد جايگاه ايران را در جهان ارتقا دهند.

 از سوی ديگر، عده‌ای از موافقين تحصيلات تکميلی با اشاره به ضعف‌ها و کاستی‌های موجود در بازار فرش معتقد بودند که راه‌اندازی اين دوره‌ها می‌تواند فکر جديدی به مجموعه بازار فرش ايران تزريق نمايد و جای کار برای ساير دانش‌­آموختگان بازتر شود. با ورود دانش‌­آموختگان تحصيلات تکميلی در برخی شاخه‌هايی که به شدت احساس ضعف می‌شود می‌توان گام‌های اساسی برای رفع معضلات فرش کشور برداشت. اين شاخه‌ها عبارتند از توليد فرش، طراحی، رنگرزی و بازاريابی و حضور در بازارهای جهانی.

 مخالفين تحصيلات تکميلی نيز به نوبه‌ی خود از جنبه‌ی آموزشی و بازار کار مخالفت خود را بيان می‌داشتند. به اعتقاد اين افراد، همان‌گونه که در 15 سال گذشته که آموزش عالی فرش راه‌­اندازی شد و در زمينه‌ی تأمين استاد و کتاب درسی قدم جدی برداشته نشد اطمينانی برای اينکه برای دوره‌های تحصيلات تکميلی اين معضل -که اتفاقاً بزرگ‌تر می‌نمايد- به وجود نيايد نيست، بلکه برعکس می‌توان با اطمينان گفت که اين دوره‌ها با کمبود استاد مواجه شده و موجب سردرگمی بيش‌تر دانشجويان شود.

 برخی اظهار می‌داشتند که آيا قرار است دوره‌های کارشناسی ارشد يک طراح را طراح‌تر کند يا يک رنگرز را رنگرزتر کند، يا به عبارت ديگر قرار است در اين دوره چه چيزی به دانشجو آموخته شود که در دوره‌های پيش به وی ارائه نشده است. همچنين بدبينی اين عده به بازار کار که از تجربه‌ی قبلی سرچشمه می‌گيرد اعلام می‌کند که دانش‌­آموختگان اين رشته چه تضمينی دارند که بازار کار از آن‌ها استقبال کند. اين دسته از دانش‌­آموختگان احتمالاً مشکلات بيش‌تری در ورود به بازار نسبت به کاردان‌ها و کارشناس‌ها خواهند داشت.

 در هر صورت همانند گذشته، کارشناسانی بودند که با واقع‌بينی بيش‌تر بين اين دو ديدگاه کاملاً متفاوت ديدگاه­‌های ميانه را مطرح می‌کردند و معتقد بودند که با برنامه‌­ريزی بهتر از دوره­‌های قبل می‌توان مشکلات کمتری ايجاد نمود و به اين ترتيب به تدريج ايده‌ی راه­‌اندازی دوره‌­های تحصيلات تکميلی فرش در ميان مسئولين مقبوليت بيش‌تری پيدا کرد.

تحصیلات دانشگاهی فرش

گام سوم:

از سوی دانشگاه‌های مختلف مانند کاشان، هنر تهران، تبريز و شايد دانشگاه‌های ديگر تحرکاتی در زمينه‌ی تدوين دوره‌ی کارشناسی ارشد فرش آغاز شد. با شروع اين اقدامات پراکنده و نداشتن موضع روشن و مشخص از سوی مسئولين وزارت علوم، تحقيقات و فناوری برای سامان دادن به اين حرکت، مشخص شد که موافقين و افراد ميانه زيادی به سامان يافتن موضوع خوش بين بودند. جلسات پراکنده‌­ای که در طول چند سال برگزار شد بالاخره منتج به نتيجه شد و برنامه درسی پيشنهادی دانشگاه کاشان تهيه و به وزارت عتف عرضه شد.

 در اينجا قابليت‌های شخصی مجموعه کارشناسان و مديران دانشگاه کاشان نقش اساسی در هماهنگی تدوين دوره و کسب موافقت از مسئولين فرش کشور و مسئولين آموزش عالی برای تصويب اين دوره داشت. دفتر برنام‌ه­ريزی آموزش عالی وزارت که نقش اساسی در هدايت و هماهنگی تدوين برنامه‌­های آموزشی دارد نتوانست به درستی از عهده اين مهم برآيد و تشتت حاصل از برنامه‌های موجود از نقايص اين کار به شمار می‌آيد.

 در سال 1390 و پس از آن که با تلاش انجمن علمی فرش و تعدادی از دانشگاه‌ها، نظر موافق وزارت عتف بر لزوم راه‌­اندازی دوره­‌های تحصيلات تکميلی فرش جلب شد برنامه درسی تهيه شده توسط دانشگاه کاشان برای بررسی در اختيار گروهی که به پيشنهاد انجمن علمی فرش معرفی شده بود قرار گرفت. اميد می‌رفت که عليرغم سستی‌هايی که قبلاً در کار دفتر برنامه‌ريزی آموزش عالی مشاهده شده بود، اين بار پذيرفته‌اند که کار بايد با هماهنگی و به صورت اصولی انجام شود. طی يک ماه بررسی، اشکالاتی که در برنامه ارائه شده وجود داشت مشخص و قرار شد که اصلاحات برنامه توسط اعضای گروه که نمايندگانی از دانشگاه‌های مختلف بودند به دفتر برنامه­‌ريزی آموزش عالی ارائه شود.

 متأسفانه با پديده نادر مديريت اين دفتر، برنامه ارائه شده بدون اينکه اجازه استمرار بررسی در اين گروه داشته باشد و يا حتی در گروه هنر وزارت عتف مطرح شود، صرفاً با اين ادعا که رئيس دانشگاه کاشان مدافع اين برنامه است، توسط مدير دفتر و با مسئوليت شخص ايشان (اين جمله از ايشان است) به شورای برنامه­‌ريزی درسی ارائه و به تصويب رسيد. هرچند که اين موضوع مورد اعتراض اين انجمن (و احتمالاً گروه هنر وزارت عتف) قرار گرفت ولی پاسخ مديرکل محترم دفتر اين بود که اين اعتراضات برای ايشان ارزشی ندارد (اين جمله هم قريب به مضمون از ايشان است).

تحصیلات فرش دانشگاهی

گام چهارم:

در مهر سال 1390 بر اساس مجوز وزارت عتف، نخستين گروه دانشجويان کارشناسی ارشد فرش در دانشگاه تبريز پذيرفته شدند و مشغول به تحصيل. از آنجا که برنامه درسی به مهر شورای برنامه­‌ريزی درسی وزارت عتف ممهور نشده بود بنابراين برای تحصيل دانشجويان اين مقطع به صورتی که بعدها برای آن‌ها مشکلی پيش نيايد با تدبير مسئولين دانشگاه هنر اسلامی تبريز سرفصل‌هايی که قرار بود متعاقباً به صورت رسمی ابلاغ شود به دانشجويان ارائه شد.

 در سال 1391 با تغييراتی برنامه مصوب شده در شورای برنامه‌­ريزی درسی مجدداً مصوب شد و به مهر اين شورا ممهور شد. قطعاً استادان، مديران گروه‌های فرش و دانشجويان با کم و کاستی‌های برنامه ابلاغ شده به خوبی آشنايی پيدا کرده‌اند.

کلام آخر:

در اينجا قصد نقد اين برنامه نيست، ولی مشخص است که پرده آخر به پرده اول وصل می‌شود و اين دور درجا زدن در آموزش عالی مشخص نيست که چه زمانی قرار است خاتمه يابد. هنوز راهبرد کلان وزارت عتف برای اين دوره مشخص نيست، هنوز استادان برای ارائه اين دوره‌ها به خوبی تجهيز نشده‌اند، هنوز منابع علمی کافی در دسترس دانشجويان اين مقطع نيست، هنوز دانشگاه‌ها برای ارائه اين دوره به اندازه کافی تجهيز نشده‌اند، هنوز بازار برای ورود دانش‌آموختگان اين مقطع آمادگی ندارد و هنوزهای زيادی که از قبل می‌دانستيم و می‌گفتيم ولی گوش شنوايی وجود نداشت.

آيا اکنون که اين دوره‌ها به لطف خدا راه افتاده است وظيفه استادان و دانشجويان و مديران گروه فرش مانند سابق است؟ به نظر مي‌­رسد که اين بار بايد برخورد ديگری داشت و راه‌اندازی اين دوره را بايد به فال نيک گرفت و از فرصت به وجود آمده حداکثر بهره را گرفت. بايد تلاش کنيم تا نقاط ضعف را برطرف کنيم.

 استادان با تعمق بيشتر در سرفصل دروس و آمادگی بهتر، مطالب جديدی که نياز دانشجويان است را استخراج کرده و ارائه نمايند و همچنين در تأليف کتب علمی و درسی مورد نياز تلاش نمايند. دانشجويان با علم و آگاهی يافتن از وضعيت موجود آستين همت بالا زده و خود برای شناسايی و کمک به رفع کمبودها اقدام کنند.

 مديران گروه فرش با ايجاد ارتباط با مسئولين فرش و آموزش عالی زمينه‌­های برطرف کردن مشکلات بيرونی دانشگاه را فراهم نمايند. دست آخر اين که مسئولين فرش و آموزش عالی سعی نمايند که به جای ارائه آمار عملکرد فعاليت خود، هزينه‌های مالی و انسانی فراوانی که برای تربيت اين دانشجويان صورت می‌گيرد به درستی راهبری شود و گره‌ای از گره‌ی مشکلات فرش کشور را باز کند.

Call Now Buttonتماس بگیرید